اول بگم قصد رد یا تایید هیچ کس را ندارم. نوشته فقط جنبه نقد و ابراز نگرانی دارد.
در چند نوشته قبلی ( نگاهی به مقاومت) به گفتمان مقاومت و ویژگی هایش نگاهی کردیم و یک از خصوصیات مهم مقاومت را پایبندی به اصول و عدم سازش و کوتاه نیامدن در مقابل دشمنان هنوان کردم حتی اگر مشکلات یا ذر اصطلاح هزینه هایی داشته باشد.همین طور هم که در مطلب قبلی (ریاست جمهوری و سیاست خارجی) اشاره کردم یکی از مهم ترین سوال هایی که کاندیدهای ریاست جمهوری در محیط های داشگاهی و نخبگانی مواجه هستند بحث ارتباط مشکلات اقتصادی و تحریم هاست و شما در رابطه با این موضوع چه کار خواهید کرد؟
چند روز پیش اقای (ق) در یکی از این جلسات، در پاسخ به سوالی در این رابطه چنین پاسخ داد که، همان طور که می دانید سیاست خارجی و تعیین اهداف و استراتژی آن بر عهده حکومت و رهبریست و رئیس جمهور تنها وظیفه دارد که دستگاه دیپلماسی قوی داشته باشد و در حدود این چارجوب بهترین نتیجه ها را بگیرد. اگر به این جواب نگاه کنیم در نگاه اول جواب کاملاً درست و صحیحی است. حتی از نگاه یک بچه حزب اللهی مورد تایید هم قرار می گیرد، زیرا می گوید ایشان به دستورات رهبری اعتقاد دارد و پایبند است. اما همین جواب کاملاً حرفه ای به دهان کسی که تمام مشکلات را از جنبه رهبری و نظام میبیند هم شیرین می آید و می گوید بعله!!! ایشون هم اعتقاد دارد که مشکلات زیر سر رهبری و تصمیمات بی منطق اوست.( البته در ادامه ایشان افزود که مشکلات اقتصادی بیشتر جنبه ضعف مدیریتی دارد. اینم برای امانت داری و اخلاق مداری که باز اون قسمت اول که موضوع بحث است را نفی نمی کند.)
دو سه شب پیش که سید حسن نصرالله سخنرانی داشت، در یک موضع انقلابی اعلام کرد که با پای مقاومت ایستاده ایم و حتی حاضریم تمام هزینه هایش را هم بپردازیم. یا امام خامنه ای دوسال پیش اعلام کردند که در مقابل استکبار و رژیم صهنویستی ایستاده ایم و مبارزه می کنیم و هرکس مقابل این جبهه قرار گیرد ما از او حمایت می کنیم و هزینه هایش را هم پرداخت می کنیم.
من حرفم این جاست که چرا کاندیداهای گرامی، حاضر نیستن بهای مقاومت را بپردازن و به خودشان سختی بدهند، ازش دفاع کنند و چند رای از دست بدهند؟ چرا کسی علناً اعلام نمی کند سیاست های خارجی دولت نهم و دهم در مورد برخورد با استکبار جهانی صحیح بوده است؟(که صد البته نقدهایی جدی به دستگاه دیپلماسی در رابطه با مسائل بیداری اسلامی و خصوصاً مسائل سوریه وارد است. نقد مسائل داخلی که یک کاب میشه!) چرا کسی نمی گوید مذاکره برای ما فایده ای ندارد؟ چرا بعضی از این کاندیداها تاکتیک یکی به نعل یکی به میخ را در پیش گرفتند. چرا با وجود تاکید رهبری بر روی مسئله مبارزه با استکبار و عدم نتیجه دار بودن مذاکره مستقیم با این زورگویان و اهمیت مسئله بیداری اسلامی و پیچ تاریخی، کاندیداهای محترم در این رابطه سخنی نمی گویند و حتی بلعکس کار می کنند؟ آخر چرا باید نقد دولت فعلی، بعضی از سیاست ها و تصمیمات نظام که مخصوصاً به رهبری مرتب است را هدف گرفته ایم؟
شاید بعضی ها به نقد خورده بگیرند که مسائل اقتصادی مهم تر از مسائل دیپلماسیست و شما چرا این قدر روی این موضوع گیر داده ای؟ اولاً علت این که این موضوع را بیان کردم این است که کاندیداها در پاسخ به مسائل اقتصادی، به نفی موضوع مهمی چون گفتمان مقاوت در سیاست خارجی می پردازند که خود این یک جورایی نشون میده افراد به اقتصاد مقاومتی هم پایبند نیستند. دوماً ریاست جمهوری یعنی تمام مسائل و واقعاً جای سوال و تاسف است که چرا پرداختن به موضوع مهمی چون گفتمان مقاومت در سیاسیت خارجی و مبارزه با استکبار در حد انقلابی در پرسش ها و جواب ها کمرنگ و حتی بی رنگ است و صد حیف که گاهی نفی نیز می شود
پ ن :
1- همین طور که اول نوشته گفتم، این نگارش به هیج وجه برعلیه یا تاکید کسی نوشته نشده، تنها ابراز نگرانی و نارحتی در رابطه با یک موضوع مهم و بسیار تاثیرگذار است.
2- خودمم نمیدونم به کی باید رای بدم پس خواهشاً نگید فلانی را زد برای اثبات دیگری!!!!!
3- اینم که در تیتر نوشتم کاندیداها، چون این نقد به دیگران هم وارد تا جایی که صدای هم جناحی هایشان را هم درآورده. از اصلاحطلبان و سازشگران که توقعی نیست شما دیگر چرا برادران اصولگرا؟
بعد نوشت :
البته از ساعت 4 امروز تا حدودی مشخص شده به کی میخوام رای بدم!!!!!
یکی اس ام اس زد گفت دیگه کسی مونده احساس تکلیف نکرده باشه؟ اس ام اس زدم : آقاس همساده و فامیل دور!!!!