اتفاقاتی که چند روز پیش در مصر رخ داد و محمد مرسی طی یک کودتا از قدرت کنار گذاشته شد، به تحلیل و نظر کارشناسان هم عوامل داخلی داشت و هم عوامل خارجی. عواملی چون رفتارهای اشتباه مرسی در رابطه با صهیونیزم، درمورد سوریه، در مورد سعودی و امریکا و ایران و همچنین ادامه مشکلات داخلی و اقتصادی و سرخوردگی بسیاری از طرفداران مرسی و کسانی که به اسلام رای دادند.( بیش از 75 درصد).
اگر یادتان باشد امام خامنه ای در ردای رهبر جهان اسلام جندین بار به فرصت ها و تحدیدهای پیش روی بیداری اسلامی و ملت های بیدار شده در سخنرانی های متفاوتی ( نماز جمعه و اجلاس بین المللی بیداری اسلامی) پرداختند که اگر امروز به آن نکات ظریف نگاه کنیم در میابیم که مصر و سران آن که توسط مردم انتخاب شده بودند تا بیداری اسلامی را به سرانجامی برسانند، گوش ندادند و اگر هم شنیدند عمل نکردند.
1- غفلت از استکبار و عواملش :
اگر به سخنان رهبری در نماز جمعه تهران در تاریخ 1390/11/14 نگاه کنیم می بینیم که ایشان بعد از دسته بندی کردن موئلفه های حاضر در این انقلاب ها اولین گروه را استکبار جهانی، امریکا، رژیم صهیونیستی و متحدانش در منطقه بیان می کنند و اعلام می کنند که این بازندگان اصلی در پی منحرف کردن این بیداری ها هستند. این جمله را ببینید : ((اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سرکوب ملتها، تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفرمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومىِ خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سرد کردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیلهاى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازىهاى سیاسى و یا تفرقهاندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعدههائى دروغ همچون کمک مالى و... و دهها ترفند دیگر است که به نمونههائى از آنها در کنگرهى بینالمللى بیدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره کردم.... برخى رژیمهاى وابسته و محافظهکار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، براى حفظ خود هم که شده، با تمام قوا میکوشند عقربههاى زمان را متوقف کرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایهشان براى این اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبى و بحرین و ... و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستى و ضربه به جبههى مقاومت در منطقه است.1)) و متاسفانه باید گفت چنین شد و عوامل امریکا در منطقه (سعودی و باقی مانده های مبارک در ارتش و ... ) با یک کودتا در پی سرکوب کردن خواسته های اسلامی مردم است.
2- دور شدن از اسلام و نمادهایش:
یکی از مهمترین و اصلی ترین خواسته های مردم در کشورهایی چون مصر بازگشت و عمل به آموزه های اسلام بود و هرکس که به عنوان نماینده مردم انتخاب میشد باید مردم را بابت گرایش به اسلام و عمل به آن متقاعد می کرد. مردم به اخوان که شعار اسلام میداد رای دادند اما اخوان و نماینده اش مرسی خوب عمل نکردند. با رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از مهمترین نشانه های ضدیت با اسلام رابطه برقرار کردند. سعودی که این روزها مهره آشکار امریکا و اسرائیل است را بیش از حد بزرگ کردند. در موضوع حوادث سوریه که باز امریکا و اسراییل به عنوان دشمنان اصلی اسلام حضور داشتند موضعی گرفتند که به امریکا نزدیک تر بود و و و و و و. حال این جمله رهبری را هم بخوانید :((شخصیتهاى محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستىِ مسلمان بودهاند. نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیهى فلسطین و عزتطلبى اسلامى، از شاخصهاى اصلى ملتهاست. در انتخابات اخیر 75% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبى، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائینتر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهاى جدید، براى آینده نیز همینها را میخواهند. مردم، مصر عزیز و محترم و آزاد را میخواهند؛مصرِ کمپدیوید را نمیخواهند، مصرِ فقیر و وابسته را نمیخواهند، مصرِ تحت فرمان آمریکا و متحد اسرائیل را نمیخواهند،مصرِ متحجر و افراطى و نیز مصر غربگرا و لائیک و وابسته را نمیخواهند. مصر آزاد، عزیز، اسلامى و مترقى، مطالبهى اصلى مردم و جوانان است و به دنبال درگیرى نیستند. بدنهى ارتش مصر با مردم است و کسانى در داخل و خارج مصرمیخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنهى ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسرائیل را برنخواهد تابید.1)) و مردم بر نتابیدند و متاسفانه هواداران مرسی و اخوان سرخورده شدند و روز به روز از محبوبیت مرسی و پشتوانه های حکومتش کاسته شد.
3- مغرور شدن مرسی و اخوان :
بسیاری از کارشناسان یکی از علل ناکامی مرسی و اخوان را این می دانند که آن ها به رای مردم مغرور شدند و همه گروه هایی که در انقلاب نقش داشتند را کنار گذاشتند و فقط از طیف خودشان برای اداره حکومت و جامعه استفاده کردند و دیگران را کنار زدند. باز صحبت های رهبری را نگاه کنید : ((برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگارى، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزىهایند. شما مسئولترین افراد در عرصهى نظامسازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خوردهى جهان و منطقه، بىشک در افکار شیطانى به سر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع - و العیاذ باللّه - بدتر از گذشته مىاندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.1))
و در آخر باید گفت ای کاش کشورهای عربی تعصبات قومی خود را کنار می گذاشتند و از رهنمودها و تجربیات انقلاب جمهوری اسلامی بیشترین استفاده را میکردند. این همه مرسی و اخوان رابطه خود را با سعودی تقویت کردند و حتی اولین سفرشان هم عربستان بود اما حقیقت تلخ ایتن است که اولین کسی که به کودتاچیان تبریک گفت و حتی نقش های بسیار مهمی هم در این کودتا داشت سعودی بود.
1 : خطبه نماز جمعه تهران 1390/11/14